نائیریکا در روز دوم عید
برای بار چهارم این پست رو می نویسم از صبح بابایی قرار گذاشت تا بریم عمو مهربد و عمو بابک رو ببینیم اما تا شب اونا رو گذاشت سر کار و قرار رو نهایی نکرد ............شب رفتیم خونه عمه پری ...... عمع جون و تینا جون تنها بودند و خیلی از دیدن تو خوشحال شدند اینم عکس تو با سفره هفت سین عکس سفره هفت سینی که تینا جون توی اتاق خودش چیده بود تو خیلی عمه رو دوست داشتی و عمه به تو پرتقال می داد و تو تند تند می خوردی دختر شکموی من تو هم از عمه جون عیدی گرفتی و اومدیم خونه ...
نویسنده :
مامانی
19:46